EKSA.aviation | ||
|
عاقلانه انتخاب کن تا عاشقانه زندگـی کنی چون اگر عاشقانه انتخاب کنی عاجزانه زندگـی می کنی . . .
هر چیزی که نگهبان آن بیشتر باشد استوار تر گردد مگر “راز” که نگهدار آن هرچه زیادتر باشد ، آشکار تر . . . (افلاطون)
بی عوض دانی چه باشد در جهان ؟ عمر باشد ، عمر ، قدر آن را بدان . . .
بعضی ها آنقدر فقیر هستند ، که تنها چیزی که دارند پول است . . .
در دنیا باشید ، ولی با دنیا نباشید در دنیا زندگی کنید، ولی از دنیا بگذرید . . .
ذهن مثل چتر نجات است ، وقتی عمل می کند که باز شده باشد . . .
زمین خوردن چه زیباست اگر هدف بوسیدن خاک پای مادرت باشد . . .
زبانت ز عقلت حکایت کند / بیانت ز فضلت روایت کند تو را نیست گر عقل و فضل و ادب / ز گفتار بیهوده بربند لب . . .
استفاده به موقع از فنجانی آب ، مهیب ترین آتش سوزی را مهار می کند . . .
چو با ابلهان کَس شود همنشین / تو او را به چشم بزرگى مبین سزد گر شود خوار و درمانده او / ز نزد همه دوستان رانده او . . .
عجیب است که انسان نه می تواند برای تولدش شادی کند و نه برای مرگش عزا بگیرد . . .
سزد گر خردمند با بذل مال / کند خویش ممدوح اهل سؤال بپرهیزد از خوارى خواهش او / کند با قناعت خود آرایش او . . .
هرگز از رودی که خشک شده است به خاطر گذشته اش سپاسگذاری نمیکنند . . .
بزرگان خود را گرامى شمار / تو را گر بود جان من این شعار کنند از تو کوچک تران احترام / به نیکىّ و خوبى برند از تو نام . . .
“ریشه” گلی است که به شهرت پشت کرده است . . . جبران خلیل جبران
چو با صدقه منّت گذارى به کَس / تو را این چنین بذل و انفاق بس گناهش ز اجرش بود بیشتر / مزن بر دل بینوا نیشتر . . .
«عقلانیت باز» آن عقلانیتی است که فراموش نمیکند که «یکی» در «چند» است و «چند» در «یکی» . . . (ادگارمون )
کسى را بود عزّت و احترام / که باشد فروتن چو دارد مقام کند پیشه افتادگى آن بلند / بپرهیزد از نخوت آن ارجمند . . .
نگاه به کار مفیدم، کَس نمی کند هزار دیده منتظر یک اشتباه من است . . .
برو تکیه بر حکم تقدیر کن / نه چون جاهلان ترک تدبیر کن چو کس را رضایت بود بر قضا / شود از غم و رنج گیتى رها . . .
در تله ی تعصبات دیگران گرفتار نشوید که این زندگی کردن با حاصل تفکرات آنهاست استیو جابز
چو بر دوستان خرده گیرد کسى / سرانگشت حسرت بخارد بسى گریزند از او دوستانش زیاد / برندش همه دوستى را ز یاد . . .
تو را گر نکوهیده باشد روش / کند دشمن و دوستت سرزنش شوند از تو اطرافیان تو دور / کجا دوست بتوان گرفتن بزور . . .
مکن هیچ گه راز کس را تو فاش / بیا در امانت تو خائن مباش که از آن نباشد خیانت بتر / بپا گردد از آن بسى شور و شرّ . . .
چو کس نفس خود را شناسد درست / نباشد ز تهذیب آن هیچ سست ز پاکىّ و عفّت نگردد جدا / کند دورى از هر بد و ناروا . . .
دوست تو کسی است که هرگاه از تو سخن حق بشنود ، خشمگین نشود . . . (فیثاغورث)
نباشد گریز از قضا و قدر / فراوان رسد بنده را، بی خبر نگردى به تدبیر از آن رها / گناه است خشم از رضاى خدا . . .
هرگز در میان موجودات مخلوقی که برای کبوتر شدن آفریده شده کرکس نمیشود این خصلت در میان هیچ یک از مخلوقات نیست جز آدمیان ! ( ویکتورهوگو ) نظرات شما عزیزان: موضوعات مرتبط: برچسبها: |
|
[ طراحی : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin ] |